محمدومریم

من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم

محمدومریم

من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم

عشقمی

و تو را فریاد می زنم با این نام
تو را هر چه بلند تر می خوانم
تو را از نفس این قفس هم بلند تر می خوانم
مریم...!
تو را فریاد می زنم،
از میان ذهن سبز بودن در زیر باران،
تو را فریاد می زنم،
از لا به لای انگشتان آبی شبنم
بر روی خواب نرم گلبرگ گل سرخ،
فریاد می زنم،
مریم...!
تو را فریاد می زنم،
از ابتدای بودن تا انتهای ماندن،
تو را در نهایت زیبایی رویای یک کودک
فریاد می زنم،
تو را فریاد می زنم،
از سلام آفتاب تا نگاه مهتاب.
فریاد می زنم،

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد