اینجا تویی در شعر من تنها تو مریم
آری ببین من با تو هستم با تو مریم
یادت نمی آید که گفتی عاشق هستی
گفتی قسم بر آبی دریا تو مریم
اکنون برای دیدنت شعری سرودم
وقتی که امروزم تو و فردا تو مریم
وقتی چو ابر آسمانی اشک میبارم
در غربت چشم تو ای زیبا تو مریم
خوردم قسم بر رنگ آن دریای چشمت
بنگر که عاشق کیست هان من یا تو مریم
با من بیا در گرمی انشای عشقم
ای مطلع زیبای هر انشا تو مریم
ای نام لبهای ( مسافر ) ...